بسمالله
شد مبدا تاریخ. گذر از شهر آبا و اجدادی به شهری دور، از شهر خودش به شهری دیگر، از همه علقهها و وابستگیهایش به جایی ناشناخته، از مکه به مدینه برای تشکیل حکومت اسلامی. شاید قرار بود همیشه یادمان باشد هرچند هجرت سخت است و طاقتفرسا
دلبریدن مشکل است،
اما گاهی مبدا خیلی از تغییرات است،
شروع خوبیهاست،
سرچشمه خیرات است،
آنقدر که شهرِمقصد به نامت ضرب شود، هر چند تازه وارد باشی.
قرار بود مسلمانان یادشان باشند، هر چه دارند و هستند، از هجرت شروع شده است.
و سالمان شد هجری قمری. خدا خیام را بیامرزد برایمان تقویم جلالی نوشت و بعدا نجمالدوله، آن را هجری شمسی کرد. و سال ۱۳۰۴ هجری شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. مبداش را همان هجرت گذاشت و شد .
اما اتفاقی در سال هجری قمری افتاد. هجرت، اول ربیعالاول بود، نه اول محرم. محرم اولین ماه سال بود، قبل از اسلام؛ بعد اسلام، هجرت، مبنای تاریخ شد و ماهها را میشمردند، مثلاً ۴۰ ماه بعد هجرت، از همان ربیعالاول هم میشمردند و مبنا سال شماری بوده.
بعدها خلیفه دوم، وقتی در تاریخ گذاری به مشکل برخورد، عدهای از اصحاب را جمع کرد و م خواست برای محاسبه ماهشماری و سال شماری. پیشنهاد امیرالمومنین، همان هجرت بود. اما پیشنهاد توسط خلیفه دوم تغییر یافت و شروع سال را دو ماه و بیست روز عقب کشید! یعنی محرم سال اول هجری، در زمان واقعی، وقتی است که هنوز هجرت رخ ندادهاست.
شروع سال، هجرت پیامبر بود از مکه به مدینه بود و ماه اول سال، ربیعالاول. اما بعدها این تغییر باعث شد شادی سال نو با مصیبت سیدالشهداء، رنگ ببازد.
کاش یک زمانی تقویم رسمی کشورهای عربی اصلاح شود و دوباره ربیعالاول بشود اول سال.
شروعی همراه با بهار
پ.ن: این یک مقاله خوب، کامل و جامع دراین باره
https://www.google.com/url?q=http://ensani.ir/fa/article/download/189769&sa=U&ved=2ahUKEwia15vGsaDkAhVKDuwKHXuMCJsQFjABegQICBAB&usg=AOvVaw1R662zJfIsp3ZSj8IJI_py
درباره این سایت